
هر آنچه در مورد زبان گفتاری تجربه کرده ایم (باور داریم و بر زبان می آوریم) می تواند درباره زبان نوشتاری هم بیان شود ، جمله ای که جرقه ی جریان فکری مکتب زبان کل-نگر ( Whole language ) شد
این فکر و ایده ، جرقه ای بود که منجر به جریان فکری زبان کل-نگر شد. وقتی از زبان شفاهی حرف می زنیم نمیتوانیم عناصری مثل “بستر”، “موقعیت و شرایط گفتگو” ، “عواطف و احساسات افراد” ، “مخاطبین” و “جایگاه اجتماعی” آنها را نادیده بگیریم. پس زبان شفاهی شرایط و ویژگیهایی دارد ، این شرایط می تواند با کمی تفاوت در مورد زبان کتبی هم صادق باشد. زبان “نوشتن” همانند زبان ” گفتن” تابع شرایط و موقعیت است و نمی تواند در خلاء شکل بگیرد. برای مثال: در گفتگو ما “گوینده” و “شنونده” داریم که در زبان کتبی همان “نویسنده” و “خواننده” هستند که به نوعی همان مخاطب یا مخاطبین ما می باشند. به عبارت دیگر همانطور که زبان شفاهی در بستر تعاملات معنادار اجتماعی در مواجهه با گفتگو ها و تعاملات مختلف با دیگر بخش های جامعه شکل می گیرد و گسترش می یابد می توانیم شکل گیری فرایند سواد آموزی را هم مانند زبان گفتاری و شفاهی از تعامل معنادار با متون مختلف و پاسخ معنادار به آن بدانیم ، این همان چیزی بود که هسته مرکزی زبان کل-نگر را تشکیل داد .
آغاز ماجرا
اگر بخواهیم از شروع این جریان به شکل امروزی آن بگوییم، می توان به گفته های کن گودمن و همسرش یتا گودمن ، پایه گذاران مکتب زبان کل-نگر ، استناد کنیم: شکل امروزی و مدرن این جریانِ مردمی که بیشتر طرفدارانش از میان معلمان و والدین دغدغه مند بود را می توان برخاسته از شرایط فرهنگی و اجتماعی حاکم بر ایالت کالیفرنیا در اواخر قرن بیستم میلادی دانست. مدارس خصوصی پیشرو در ایالت کالیفرنیا، تحت تاثیر تفکرات جان دیویی ، بستری برای شکل گیری مباحث تازه در میان والدین و معلمان شد که در ادامه به بستر جامعه کشیده شد ، البته با واکنش مخالفین آن که سیاستمداران، رسانه و در راس آن مراکز انتشارات کتابهای کمک درسی و آموزشی بودند نیز روبرو شد. زیرا منافع خود که فروش حداکثری انواع تجهیزات و لوازم کمک درسی بود را در خطر می دیدند. زبان کل-نگر فرایند تولید محتوا را جزئی از جریان طبیعی کلاس و نتیجه تعامل داخل کلاس می دانست و با هر گونه طرح درس ها و متون از پیش تعیین شده و مصنوعی مخالفت می کرد و این نقطه مخالف و در تضاد با خواسته های شرکت های بزرگ انتشاراتی حاکم بر آموزش و پرورش آمریکا بود. این مهمترین دلیل برای مخالفت آنها می توانست باشد البته هرگز به صورت رسمی و آشکار آن را نمی پذیرفتند و دلایل دیگری را مطرح می کردند تا افکار عمومی را از گفتگو و تبادل نظر پیرامون اصل مطلب دور نگه دارند.
متفکرین
از نوشته ها و اسناد مختلف میتوان دریافت که زبان کل-نگر محصول یک عصر و دوره خاص نیست؛ کن گودمن خودش در مقاله ای می گوید: او رویکرد زبان-کل نگر را پیدا نکرد/ به وجود نیاورد که زبان کل-نگر او را پیدا کرد / به وجود آورد ( این جمله در نسخه ی اصلی حاوی ایهام و کنایه ای طنازانه است ). به نوعی می توان آن را یک فرایند در حال رشد و تغییر دانست که اصول ثابتی دارد و البته بی تاثیر از تفکرات و عقاید متفکرین مختلفی در طول تاریخ نبوده است. نظرات و آراء متفکرینی از قرن اخیر همچون جان دووی ، ویگوتسکی ، پیاژه ، چامسکی ، مایکل هالیدی، لوئیز روزنبالت و حتی کسی مثل جان آموس کمنیوس ، پدر آموزش و پرورش مدرن که در قرن 16 زندگی می کرد در شکل گیری و قوام آن تاثیرگذار بوده اند. البته این تنها بخشی از افرادی ست که در فرایند شکل گیری این شیوه تاثیر داشته اند ولی افراد و انسانهای مختلف دیگری به صورت مستقیم و غیر مستقیم در قرن حاضر و قرن های گذشته در شکل گیری اصول و مبانی این رویکرد اثرگذار بوده اند. اصولی که “طبیعت بدیهی” و “منطقی” آن موجب شده است که نسبت به آن غفلت شود و از دید بیشتر دانشمندان و عالمان عصر حاضر پنهان بماند و مورد بی مهری ، عناد و بدفهمی قرار بگیرد. شاید بهتر باشد این رویکرد را نتیجه تلاش افراد ، گروهها و تشکل های مختلف دانست که در نهایت در قرن 20 میلادی و بعد از جنگ جهانی دوم به شکل مدرن آن و با کوشش های “کن” و “یتا گودمن” به دنیا معرفی شد. در قرن حاضر افراد و سازمانهای گوناگون با عناوین و نامهای مختلف در جای جای جهان به حمایت و ترویج این رویکرد و فلسفه آموزشی پرداخته اند. اما به جرات میتوان گفت که نقش کن گودمن و همسرش یتا در حمایت و سازمان دهی و ایجاد گفتمان و شکل دهی این جریان بسیار پررنگ و مثال زدنی ست . آنها با شرکت در کارگاهها و سمینارهای مختلف به سازماندهی و یکپارچگی این جریان و تببین هر چه بهتر آن پرداختند. آثار و مقالات ، مصاحبه ها ، سمینارها و تصاویر مختلف به جا مانده از آنها این امر را به درستی اثبات میکند.
آسوریک جایی برای نو شدن
ممنون
منتظر ادامه ی این نوشته می مانیم!