تاریخ کل خوانی

مصاحبه با هادی ساروی پیرامون تاریخ شیوه ی کل خوانی، یادگیری معنا دار، یادگیری طبیعی و …

business storytelling tactics 1 edited - تاریخ کل خوانی

مقدمه:

در مورد شیوه و نگرش کل خوانی (whole- language) متاسفانه هیچ منبع فارسی در دسترس نیست. این خلاء باعث شد که سراغ تحقیق و پژوهش در مورد این نگرش، منابع، تاریخ و … برویم. مصاحبه ی زیر گفت و گویی است با هادی ساروی پیرامون تاریخ و زمینه های پیدایش کل خوانی. گفت و گویی که می توانید ویدیوی آن را در سایت و در این لینک مشاهده کنید.

+ شرافت: به نام خدا سلام خیلی خوش آمدین

  • ساروی: سلام به شما و همه ی دوستانی که دارن این گفتگو رو گوش می کنن.

+ شرافت: من یک توضیحی بدم، صفحه ی آسوریک قراره جایی باشه برای گفتگو و نوشتن پیرامون ادبیات، البته ادبیاتی که بیشتر پیرامون کودک و نوجوان سیر می کنه. اتفاقی که ما سال ها در مدرسه درگیرش بودیم و در این سالها در زمینه های مختلف احساس نیاز کردیم. در این زمینه باید گفت خیلی کارها هست که می شود انجام داد و انشالله بتوانیم و کم کم انجام بدهیم.

بخشی از ادبیات کودک به سوادآموزی بر می گرده. سواد آموزی هم بخش مهمی از مدرسه است.در مدارس ما همانطور که همه اذعان دارن شاهد اتفاقات ناگواری هستیم که شاید بشود گفت بدترین نوع آن در زبان ­آموزی اتفاق می افته. بعدا انشاالله فرصتی باشه توضیح بدهیم که چه فاجعه ­ای در دبستان­ ها برای بچه­ ها اتفاق می افته و بعدها دوست دارم سلسله بحث ­ها و گفتگوهایی داشته باشیم در مورد این که مدرسه چه بلایی بر سر بچه ­ها می آورد و چه اتفاقی برای بچه­ ها می افته.

در این سال­ هایی که داریم کار می­ کنیم، داریم از شیوه ی کل خوانی به عنوان جایگزین شیوه ی فونیکس استفاده می کنیم.
شیوه ی کل­ خوانی یک شیوه­ ی انسان محور، کودک محور و معنادار است. کلید واژه­ هایی که در آموزش امروز گفته می شه مثل معناداری، یکپارچگی، یادگیری طبیعی و … ارتباط مستقیمی با شیوه ی کل خوانی داره. یکی از خلأهایی که ما احساس کردیم، این بود که تقریبا هیچ منبعی به زبان فارسی برای کل­ خوانی وجود نداره .در مدتی که من هادی ساروی رو می شناسم، از قبل از ورودش به مدرسه دربحث آموزش کار کرده و این سالها هم به طور خاص در مورد کل خوانی ورود کرده و اتفاقات خوبی رقم خورده که انشاالله فرصت بروز پیدا کنه.

دوست داریم اینجا ودر این بحث تاریخچه و گذشته ای از شیوه ی کل ­نگر گفته بشه و پیرامون این موضوع بحث و گفت و گو کنیم.

شروع گفتگو:

+ شرافت: هادی ما در شیوهه ای امروزی آموزش خیلی چیزها رو شنیدیم. ولی نمی دونیم کدوم کلید واژه مربوط به کدوم دوره است.توی صحبت هایی که با هم داشتیم، برای من مدام چراغ هایی روشن می شد که مثلا آها این “پلاس وان” ۲ که توی آموزش گفته شده، صحبت فلانی است، این جمله ی “کل چیزی بیشتر از اجزاء است”مال فلانی است و… ما دوست داریم راجع به تاریخچه­ ی شیوه­ ی کل­ نگر، نگاه یکپارچه، نگاه طبیعی و آن چیزی که مجموعا توی تاریخ اتفاق افتاده و در عصر حاضر به شیوه ­ی سواد آموزی کل ­نگر منجر شده برامون حرف بزنی.

  • ساروی: آدم هایی که می خواهیم در موردشون صحبت کنیم، هر کدوم یک سیستم شغلی و عقیده ای دارن که ما اینها رو الان در نظر نمی­گیریم و فقط به جنبه مورد نظرمون می پردازیم و اثرگذاری افراد در رابطه با این موضوع ، و تاثیرات آنها روی زمینه ی مورد نظر ما.
    توی غرب متون زیادی هست که ریشه اونها به یونان بر می­ گرده و یونان خیلی بُلده توی اون ادبیات؛ به یونان خیلی افتخار می کنن و خیلی جایگاه داره براشون.موضوع طبیعت گرایی از اونجا نشات می گیره. جلوتر که میایم اینکه چه طوری و از کجا این هسته شکل گرفت و بعد بهش نگاه شد و بعد توی تکست ها و متن ها اومد بر می گرده به قرن 18و 19. در اون دوره یک ژنرالی هست به نام جان اسماتس علاوه بر نظامی گری، اهل فلسفه بوده و علاقمند بوده به این فضا، میاد راجع به این موضوع کار می کنه.
  • بعد ریشه ­هاش رو توی یونان می­بینه، کلمه­ ی whole  ، و این نگرش که در یونان وجود داشته است رو احیا می کنه و وارد دنیای مدرن می کنه. بعد با استفاده از این مفهوم “کل”  و ایجاد یک همبستگی بین کشور ها، چیزی شبیه به  سازمان ملل رو در اون زمان راه اندازی می کنه.
  • همچنین، این فرد در کتاب­ها و نوشته هایش به طبیعت گرایش زیادی داشته، یک کتابی داره …
  • موشن،تکامل و هولیزه. این دو اسم کنار هم هست.میاد این رو باز می کنه و بررسی می کنه و این داستان بعد از این تموم نمیشه. این یک بخشی از کار میشه و میشه شروع این اتفاق.

در ادامه اگر بخواهیم بگیم که ورود این مطلب رو به دنیای مدرن بررسی کنیم، می رسیم به قرن ۱۶ و دوران کلیسا، فردی به اسم جان آموس کومونیوس که  میشه گفت بناین گذار آموزش نوین بوده، چون توجه ویژه ای نسبت به تولید “تکست ” (متن ) و *تکست بوک *  برای آموزش داشته.اگرچه راجع به کل خوانی و این موضوع هم مطالعاتی و آثاری داشته اما رویکرد هایی مثل رفتارگرایی بیشتر به تکست ها پرداختن و جنبه های دیگه  اون رو رها کردن.

+ شرافت: میشه برگردیم عقب؟شما میگی که این ژنرال میاد و  این نگاه کل رو از یونان شروع می کنه.میشه کمی راجع بهش صحبت کنی و  از اون بخش ادامه بدی ؟

  • ساروی: در یونان اتفاقاتی میفته و در دروه ای از زمان، واکنش به طبیعت و خدایان خیلی پررنگه.و بعد از اون طبیعت گرایی و فلسفه و رفتن به دنبال چیستی و چرایی زیاد میشه. این خودش به نحوی باعث شکل گرفتن انسان هایی میشه که برای پیدا کردن دلایل اتفاقات مختلفی که توی جامعه هست، به طبیعت رجوع می کنن و براش دلیل میارن. از آدم های مهمی که ما می­شناسیم سقراط، افلاطون و ارسطو و اینها هستن. یکی از این افراد، شاگرد ارسطو بوده که این مطلب رو عنوان کرده که “هر ماده درونش یک کلیتی هست.” هر ماده ای درون خود یک کلی دارد که نمی توان اون رو ازش جدا کرد. این حرف می مونه، یعنی منتقل نمیشه، اثبات نمیشه و در حد همین یک حرف باقی می ماند که چه طور میشه همچین چیزی رو اثبات کرد.

+ شرافت: ارسطو نگاه یکپارچه داشته ؟

  • ساروی: سقراط همچین نگاهی داشته.چون سقراط مدینه فاضله ای که تصویر می کنه و یک فضاهایی رو می سازه و توی کتاباش این رو باز می کنه و میگه که باید چه ویژگی هایی داشته باشه. اگرچه نمیشه به طور دقیق گفت که کدوم فرد یا افرادی میان و این مفاهیم رو جمع می کنن و کنار هم می چینن، اما می بینیم که بعد از مدت ها این نگاه ها زنده موندن، و اثر گذاشتن و جاری شدن.

+ شرافت: ممنون، خب بیایم جلوتر و بعد چه اتفاقی میفته؟

  • ساروی: کومونویس فرد نخبه ای بوده با شناخت دقیق از فضای کاری خودش.در کلیسا در اون زمان آموزش لاتین فارغ از اینکه زبان مادری افراد چی بوده خیلی مهم و پررنگ بوده.

کومونیوس صحبت­ ها و سوالات منتقدان رو در رد برخی رفتارهای کلیسا مطرح می کنه و بعد با کلیسا دچار مشکل میشه. اینکه چرا بچه ­ها باید لاتین رو فارغ از زبان مادریشون حفظ کنن و حتی آموزش لاتین هم به زبان لاتین باشه، و همچنین در مورد حق آموزش زنان که در اون دوره نبوده و یا خیلی کم بوده صحبت هایی مطرح می کنه. همچنین در مورد یادگیری بر اساس طبیعت که طبیعت مهم ترین ظرفیت رو داره برای جستجوگری و یادگیری و ….این عقاید در اون زمان رادیکال بوده و نگاه کلیسا در تعارض بوده با این مسایل.

این فرد در نهایت یک کتابی می نویسه در مورد مهم ترین چیز ها از طبیعت و خودش راجع به این کتاب اینطور میگه: این کتاب کوچک قرار نیست تبدیل بشه به کتابی که همه چیز را گفته. فقط سرنخ هایی رو به انسان و کودک میده برای اینکه بعدا بیشتر به دنبال جزییات بروند.

البته این که از تمام افکار و تاثیرات آقای کومونیوس فقط تکست بوک (متون آموزشی) به دنیای مدرن راه پیدا می کنه در جای خودش قابل بحث و بررسی است.

حالا اگر بخواهیم اتفاقات بعد از این آدم رو بررسی کنیم،می رسیم به ژان ژاک روسو.

+ شرافت: هادی خوبه کمی تامل کنیم من دوست داشتم بپرسیم که تفکر یونان که میگی یک نفر اومد گفت منشا این نگاه کل رو توی یونان می بینه و ادامه ­ش ما توی اسلام رو داریم که به انسان نگاه یکپارچه داره.وحدانیت،انسان یکپارچه… ولی بعد که وارد فضای کلیسا می شه چی می شه که یک دفعه همه چیز عوض میشه و انقد نگاه جزء نگر پررنگ میشه و حتی این فردی که گفتی، حرف هایی می زنه که کلیسا برداشت مورد نظر خودش رو می کنه و مثلا روسو رو طرد می کنن و…

  • ساروی: در دوره ی قرون وسطی و میدل ایج و …. تفتیش عقاید خیلی رایج بوده و همچنین اعتقادی بوده به اسم اوریجینال سین. اتفاقاتی که توی حاکمیت بوده و باورهایی که کلیسا ایجاد کرده بوده مبنی بر اینکه شرارت ذات انسان است و به اجبار باید تادیب شود و آموزش داده شود. و در ادامه این عقاید یک فضای آموزشی پر از اجبار در حفظ کردن، متون زیاد و تکرار کردن و تحمل ساعت های زیاد حضور در کلیسا رو به وجود می آورده. کلیسا به این بسنده نمی کنه در اون دوران و به زندگی انسان ها هم نفوذ می کرده، تفتیش عقاید و ایجاد احساس عدم امنیت حتی در خانه ها و زندگی فردی آدم ها و کنترل گری شدید، چیزهایی بودن که در اون دوران کلیسا انجام می داده. از نظر کلیسا در اون دوران، کودک موجودی با ناپاکی ذاتی است که با رذایلی به دنیا اومده و باید پاک بشه.(با آموزش سخت و تربیتی که در اون دوران رایج بوده و اثراتش هنوز هست)

به عقیده ی من در این دوران هنوز فونیکس و نگاه جزء نگر زیاد نیست،بلکه اون چه که دیده میشه رفتارگرایی، تنبیه و تشویق است؛ که در نهایت اونها رو به هدفشون یعنی تسلط بر افکار و عقاید می رسونده.بعد از اون دوره صنعتی با ویژگی ها و مختصات خودش اتفاق میفته.

+ شرافت: دوره­ ی کلیسا وصل میشه به دوره صنعت؟

  • ساروی: وقتی که تاریخ رو مطالعه می کنید کنش و واکنش جریانات و اتفاقات رو با هم می بنید.مثلا  میشه گفت رمانتیک­هایی که وجود داره، واکنش هایی به فشارهای کلیسا بوده. بعد انقلاب فرانسه اتفاق میفته و بعد عصر صنعت و بعد با یک شیب شاید بشه بگیم تند، دنیا  میره به سمت صنعتی شدن.

+ شرافت: مساله ی من این بود که چرا اون نگاه کل نگر نمیاد وارد بشه.خب یک بخشی­ش کلیسا است و نگاه غیر انسانی که به انسان وجود داشته که انسان پلیده. ویک بخشی ش هم توی سیر مدارس، بر میگرده به دوره ­ی  انقلاب فرانسه و این که انسانی که اونها می خوان بار بیارن انسان در خدمت صنعته.بحث های رفتارگرایی که خیلی پررنگ میشه.این ها بماند، خب به روسو رسیدیم.

  • ساروی: گفتم در بحث انقلاب صنعتی یکی از افرادی که موثر بوده ژان ژاک روسو بوده. روسو  توجه زیادی به کودک و طبیعت داره و این که رشد کودک توی طبیعت اتفاق بیفته. نگرش روسو از یه طرف هم در تقابل با نگرش اجتماعی رایج بوده.

اجتماعی که جامعه محور باشه و بخواهیم شهروندپرور بشیم نگرشی که از شهروند مطلوب حرف می زنه. روسو، این دیدگاه رو قبول نداشت.می­گفت ما شهروند نمی خواهیم بلکه ما یک انسان آزاد می خواهیم این دو موضوع کنار هم جمع نمیشه.چون انسانی که توی طبیعت رشد می کنه انسان رها و آزادی است و هرجایی که با عقل و دلیل خودش نتونه قانع بشه نمی تونه با جامعه کنار بیاد(ریزن: که توی فرانسه هم خیلی ازش استفاده میشه و به معنای راستی هم هست.)و روسو خیلی به این دلیل­گرایی که توی طبیعت شکل می گیره بها میده.
برعکس این دیدگاه، کلیسا می خواد یک سری محفوظات رو به زور به بچه ها بده و یک بالغ در سایز کوچیک پرورش بده و اصلا چیزهای دیگه مثل فردیت و نیازهای کنونی کودک رو در نظر نمی گیره.

می بینیم که توی کتاب روسو، “برای آموزش” ؛ منظومه ی بزرگی که همه ی این نکات رو در اون میگه، پررنگ ترین حرف، اصالت دادن به طبیعت­گرایی و منطق و دلیل آوردن استدلال کردن است.

+شرافت: ارتباط و نسبت روسو و کومینیوس با نگاه کل نگر چیه؟

  • ساروی: تجربه و طبیعت.تجربه­ گرایی توی طبیعت.این که آموزشی و ذهنیتی از قبل آماده نشده باشه. یادگیرنده سوال های خودش رو داشته باشه.توی واقعیت محیط  با این ها رو به رو بشه.
    توی سیر این کارهایی که ما می­بینیم و آدم­هایی که بودن، هرجای این داستان یک مسیری داره. و هر کدوم از این آدم ها از نگاه خودشون چیزی رو اضافه می­کنن و یک هسته ی اصلی رو شکل می دن. اینکه همه چیز در یک کلیتی اتفاق می افتد و این کل اسمش میشه دنیا. کل بزرگی وجود دارد و هر کسی از هر جایی که ایستاده با جزییاتی رو به رو میشه و برداشت های خودش رو داره.

+ شرافت: دو تا نکته این جا هست، یکی یادگیری طبیعی ، یعنی یادگیری بر اساس طبیعت انسان.بر اساس فردیت، این دو کلید واژه پررنگ شده. توی نگرشی که بعدا توی نگاه کل نگر میاد. اگر بریم جلوتر به کجا می رسیم؟

  • ساروی: بعد از این مایکل هلیدی و جان دووی در قرن ۱۹ رو داریم. و از دیگر آدم هایی که توی این دوره هستن،کهلر رو داریم. گشتالت در آلمان و در قرن ۱۹ شکل می گیره و اتفاق می افته.نظریه گشتالت که  شناخت­گرایی و پدیدار شناسی رو به وجود آورد . معنی گشتالت در زبان آلمانی : “یک کل سازماندهی شده که بیشتر از اجزائش هست”

+ شرافت: میشه از جان دووی بگی؟

  • ساروی: جان دووی عقاید مختلفی داشته در زمینه سیاست، مذهب و …. . در مورد دموکراسی حرف می زده و با نگاه مصلحانه، در صدد اصلاح کردن بوده. میگه که اگرچه در جامعه حرف از دموکراسی زده میشه، ولی سیستم فعلی (حفظ کردن ها؛اینکه مربی در یک سمت کلاس متلکم وحده است و …) کلا ضد دموکراسی  است.

+ شرافت: من شک داشتم، می خواستم ببینم شما میگی یا نه. تجربه های زبانی، حرف کدوم از این دانشمندانه؟

  • ساروی: این صحبت متعلق به جان دووی است.که در یک کتابی به اسم تجربه و آموزش گفته شده. این کتاب جزء آخرین تألیفاتش هست. اگرچه قبل از این کتاب هم در مورد سیاست، اجتماع و … هم حرف­­هایی داشته ولی در نهایت به بحث آموزش ورود می کنه.و میگه برای اصلاح ما ابتدا باید این لایه رو درست کنیم.

+ شرافت: ممنون، می خواستم معلوم بشه که در این سیر، کلیدواژه ­هایی که هست مربوط به کدوم دوره و متفکر هستن و دوست دارم این رو بگم که تجربه ­ی زبانی یکی از مهم­ترین کلیدواژه ها در شیوه ی کل خوانی است. وقتی از کل خوانی حرف می­زنیم، کودکی که مواجهه ­ی زبانی داشته، تجربه ­ی زبانی داشته و غنای زبانی داشته ،بعدا چه اتفاقی براش میفته. اگر از مایکل هلیدی هم بگی خوشحال میشیم.

  • ساوری: هلیدی در مورد معنا و فانکشن صحبت می کنه و نگاه متفاوتی رو به گرامر ارائه میده و درکتابش مفصل این موضوع رو بحث می کنه که وقتی یک کودک شروع به صحبت می ­کنه و کلمه ای رو می گه، اون کلمه یک کل واحدی است و گرامر مستقل خودش رو دارد. مثلا وقتی میگه سیب، ممکنه هر بار یک معنی متفاوتی بهش اطلاق بشه. هلیدی فانکشن و معنادار بودن رو وارد این قضیه می کنه.

+ شرافت:  پس این که معنا بالاتر از ساختار است، صحبت مایکل هلیدیه. حالا اگر می خواهی  از افراد دیگه ای هم نام ببری ما میشنویم.

  • ساروی: افراد زیادی هستن که در همین دوره­ های تاریخی در جاهای مختلف دنیا روی این مطلب کار کردن که خیلیاشون شناخته شده هم نیستن.چون انقدر اتفاق طبیعیه… ویگوتسکی و پیاژه هم دو شخصیت تاثیرگذار در این موضوع هستن و مراحل رشد رو مطرح می کنن.
    ویگوتسکی نقد اجتماع و بحث زبان در اجتماع رو لایه­ های اجتماعیش میگه و زبان رو جدای از بستر اجتماع نمی­بینه و لایه ­ی جدیدی اضافه می­کنه.

+ شرافت: شیوه­ ی کل ­نگر و یادگیری معنادار و طبیعی خیلی به هم نزدیک هستن و توی صحبت های تو هم خیلی بود.از این دو نفری که اسم بردی میخوای چیزی اضافه کنی یا بریم جلوتر؟

  • ساروی: من دوست دارم این نکته رو اضافه کنم که  آموزه­های دینی و تشویق و تنبیه که در دوره­ی قرون وسطی برای اصلاح انسان مطرح بوده، باعث بروز یک رفتارهایی میشه. مکتب شناختی و رفتارگرایی در حدود قرن 20 مطرح شدن. در مکتب رفتارگرایی آزمایش ها و مدلسازی ها با دقتی که لازم هست در کار آزمایشگاهی، باعث پررنگ شدن جزء نگری میشه.و ساینس(sience)  تاثیر زیادی در شکل گیری جزءپردازی داشته. کن گودمن در یکی از مقاله ­هاش خطاب به منتقدینش میگه من هم کار علمی می­کنم اما علمی که من ازش حرف می­زنم و علمی که شما ازش حرف می زنید تفاوت های زیادی با هم داره. نقدهایی به گودمن وارد بوده که کاری که شما می کنید کار علمی نیست، و مقاله هایی در دنیا منتشر میکنه فردی، که به نحوی انگار اعلام جنگی بوده؛ جنگ خواندن.

+ شرافت: ولی ما انقدر با رفتارگرایی محشور بودیم و می­بینیم که انگار هنوز این جنگ هست. رفتارگرایی رو همه مون میشناسیم و مکتب مدارس ماست و تاریخ غیر انسانی وحشتناکی داره که کار روی حیوانات انجام میدن و بعد تعمیم می دن به انسان، که انگار ادامه ی کلیسا ست که کلیسا انسان نجس رو مطرح می کنه و رفتارگرایی هم این رو مطرح میکنه که انگار انسان حیوان است و باید شرطی شود. هم معنایی داره این دو با هم.میخواستم بیایم جلو.. میخوای راجع به ویگوتسکی و پیاژه چیزی اضافه کنی؟

  • ساروی: این دو نفرخیلی شناخته شده و همین طور تاثیر گذار بودن. یک نکته ی خیلی مهم یا شاید مهم ترین نکته در این دو نفر که مطرح شده، تجربه ی زیسته است.که می گفتن به عنوان یک نکته مهم باید بهش توجه بشه و اگر خوبی و بدی وجود داره بر این پایه اس و نباید باهاش بجنگیم. اگر بخواهیم ادامه بدیم می­رسیم به گودمن و افرادی که همزمان بودن باهاش. اما من فقط به خودش می پردازم.چون همه کارها توی همون حدود هستن. مثلا پیاژه راجع به زیست و مکانیک صحبت های قابل توجه و مهمی داشته. بحث روان رو مطرح می کنه و اینکه ذهن بچه­ ها چه طور کار می­کنه و این­ها رو سطح ­بندی می­کنه و …

+ شرافت: لطفا بریم سراغ گودمن چون گفتگو داره طولانی میشه، زبان کل نگر؛این شیوه سواد­آموزی کل­ نگر یا هول لنگوایج که ما میشناسیم،این دستاور خود گودمنه؟

  • ساروی: نکته ی جالب اینه، که با این که این دستاورد گودمن است، اما یک جمله ی معروف داره “من هول لنگوایج رو بنا نکردم بلکه هول لنگوایج من رو بنا کرد. این اتفاق برای من نیست،یک رویکرد نیست، یک اتفاقی است که از یک جایی شروع شده.شکل گرفته و با اون خرد جمعی شکل گرفته و جایی گفته که آدم هایی که توی قرن های قبل زیست کردن با وجود محدودیت ارتباطات به این پرداختن و این چون خیلی طبیعی بوده، شکل گرفته.در جاهای دیگه هم خیلی طبیعی و راحت این ماجرا داره پیش میره بدون اینکه بخواد به طور سازماندهی شده و سیستماتیک باشه،چون درکل این موضوع خیلی طبیعی و هماهنگ با روحیه انسان است.تنها اتفاقی که میفته اینه که توی خروجی گرفتن، کن گودمن میاد میگه توی خواندن،روالی که اتفاق میفته رو اومده و با بررسی تجربه های افراد این روال رو قابل فهم می کنه و ارائه می کنه.که این خواندن که من میگم چیه و دلیلی علمی ش رو میاد بیان می کنه.با توجه به عصب شناسی و ….

اما اینکه توی این مکتب یا فلسفه که میتونیم بگیم یک فلسفه س.یک جهان بینی که خرد خرد جمع شده و به ما رسیده و با تلاش های کن گودمن حالا یک خروجی خیلی قابل دفاع داره.گودمن، جاهای مختلف رفته، با افراد مختلف گفتمان سازی کرده و خصوصا توی کانادا که ظرفیت زیادی برای پذیرش و کار روی این موضوع داشته، کارگاه هایی برگزار می کنه و در این روند کتاب های که برای خوندن مادر برای کودک باشه در همین بستر تولید می شه و گودمن این تجربه ها رو به عنوان تجربیات مدرن ثبت می کنه.

+ شرافت: ممنون واقعا برای ارائه ی این سیر، منبع به زبان فارسی تقریبا تا جایی که ما گشتیم در این زمینه نبوده و دوست داریم که کم کم این رو ایجاد کنیم و البته این سیر تاریخی که گفتی هم با مطالعه ی تیکه تیکه است و به راحتی به دست نیومده.باز هم ممنونیم

خب چیزی که ما از آموزش می دونیم؛ احترام به فردیت و توجه به سن رشد و ویژگی هاش در آموزش و… یادمه که از قول گودمن می گفتی که از نظر عصب شناسی اصلا کودک نمی تونه یک جاهایی به جزییات توجه کنه.ما توی مدارسی که با دوستان تجربه کردیم کل خوانی رو، فقط با شنیدن چند کلیدواژه و بدون دسترسی خاصی به منبع خاصی و ارتباط با دنیا؛ این کار رو شروع کردیم و البته این اواخر ارتباط با گودمن ماجرای جالبی بود که انشاالله در ادامه بهش خواهیم پرداخت.این ها رو گفتم که بگم انقدر پذیرش این مسیر طبیعی و راحته که هرجای دنیا میشه شنیدش و انجامش داد.آقای ساروی کتابی از گودمن ترجمه کرده با مقدمه ی خود کن گودمن که انشالله چاپ میشه و از این به بعد منابعی و مقاله هایی در این زمینه ارائه خواهیم داد که در دسترس همه قرار بگیره.ما دوست داریم این خلأ رو کم کم پر کنیم. ممنون و اگر نکته ای نیست خداحافظی کنیم.

ساروی: من هم اگر کم و کاستی بوده عذرخواهی می کنم و خدانگهدار.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

error: