
قصه و هنر یکی از این فرصتها و عوامل سودمند در رشد هنری کودکان، ادبیات کودکان است. شنیدن قصّه برای کودکان بسیار شیرین و جذاب است و توانایی تجسم و خیالبافی که مبنای تصور خلاق است را با شنیدن قصّه پیدا میکنند. تخیّل و خیالپردازی نه تنها فشارهای ذهنی ـ روانی کودک را کاهش میدهد بلکه سازنده نیز هست. کودکی که با ادبیات سروکار دارد، تخیّل نیرومندتری از کودکی که با ادبیات سروکار ندارد، پیدا میکند. خیالپردازی بعد سازندهای دارد که نتیجهاش ابتکار، خلاقیّت و نوآوری است. تربیت بیشتر اوقات متمایل به تقلید از گذشته است و از فردیت کودک چشم میپوشد. گاهی کار تربیت آنقدر کسلکننده و بیروح است که سائقهای خلاق آدمی را از بین میبرد. قصّهخوانی و قصّهگویی یکی از راههایی است که به واسطه تخیل و هیجانی که در قصّه وجود دارد، میتواند به خلاقیّت کمک کند. کودکان را برانگیزد و ذوقهای نهفته آنان را مشکوف سازد. فضاها و تصویرهای تخیلی ادبیات به کودک راههای خیالپردازی سودمند را میآموزاند. ادبیات به کودک لذّت زیباییشناختی میدهد. این لذت عواطف کودک را تحریک میکند. هیجانی به او میبخشد که گاهی قابل توصیف نیست. لذّت زیباییشناختی حسی فرا بدنی یعنی فراتر از حسهای پنجگانه است و یکی از نشانههای هوشمندی انسان و تفاوت او با جانوران است. لذّت زیباییشناختی، عامل اصلی پیوند مشتاقانه کودک با ادبیات است. خانوادهها، مدارس، رسانهها و جامعه که اهمیّت زیادی در اشاعه فرهنگ و تربیت دارند، هنگامی کامیاب هستند که بتوانند افراد خوشحال، خلاق و متفکر تربیت کنند. بنابراین، ادبیات کودک که هنر تفهیم، رشد ذوق و زیباییشناختی، خلاقیّت، توانایی تحلیل انتقادی، تشخیص حقیقت از مجاز و اخذ تصمیمهای منطقی را در کودک پرورش میدهد، میتواند بستری مناسب برای رسیدن به این کامیابی باشد.از طرف دیگر سواد عموماً به معنای خواندن و نوشتن است. بهعبارت دیگر، فرد با سواد به کسی گفته میشود که بتواند با استفاده از زبان مکتوب، مقصود و معنای مورد نظر خود را به دیگران منتقل و معنا و مقصود مورد نظر دیگران را دریافت کند. بنابراین، باید مفهوم در یک مفهوم وسیعتر، سواد را وسیلهی بده و بستان معنا تلقی کرد. در این چارچوب، میتوان گفت گرچه بسیاری از معانی و مفاهیمی که انسان با آنها سروکار دارد، از طریق خواندن و نوشتن حاصل میشود، اما نباید تردید کرد که انتقال معنا منحصر به متن نیست و متن تنها ابزار بده و بستان معنایی نیست. به سخن دیگر، متن و زبان مکتوب بخش کوچکی از موادی را که معنا و مفهوم از طریق آنها مبادله میشود، تشکیل میدهد. بدین ترتیب، چنانچه بخواهیم مفهوم سواد را به گونهای گستردهتر از آنچه رایج و مرسوم است تعریف کنیم، باید بپذیریم که سواد عبارت است از قابلیّت رمزگشایی و رمزگردانی از معنا و مفهوم، صرفنظر از قالب یا فرم اجتماعی که معنا با استفاده از آن ابراز شده است. نظامهای بده و بستان یا مبادله معنا که توسط انسان ابداع شده است به هیچ عنوان محدود به زبان نیستند. معنا، همچنین، از طریق قالبهای بصری که آنها را هنرهای تجسمی مینامیم، مانند: معماری، نقاشی، طراحی، مجسّمهسازی یا هنرهای نمایشی مانند: موسیقی، تئاتر، رقص نیز ابراز شده است. لذا با سواد شدن به معنای وسیع کلمه، کیفیّت یا قابلیّتی است که به فرد امکان میدهد تا به معانی و مفاهیم ابراز شده از طریق «نظامهای معنا سازی» گوناگون، دسترسی پیدا کند. بنابراین، لازم است کودکان با در نظر گرفتن طیف وسیع و دامنهی حقیقی این نظامها و جایگاه، اهمیّت و کارکرد ویژه هرکدام توان مشارکت در خلق قالبهای متنوع تولید شناخت معنا، بهرهمند شوند و از رویارو شدن با آنها لذّت ببرند و بتوانند از آنها معنا و شناخت استنباط و استخراج کنند. بنابراین، ضرورت توجّه به سواد در معنای گسترده آن، به اصطلاح قادر ساختن کودکان به خواندن یا برقراری رابطه معنایی با اشکال غیر کلامی میتوانند دو نتیجه در بر داشته باشد: • تنوع بخشیدن به کسب معنا توسط انسان در سراسر زندگی • پرورش قابلیّتها و استعدادهای شناختی (ذهنی) کودکان بر این اساس کودکی که در این بستر رشد میکند و در معرض هنر قرار میگیرد برای درک آن نیازمند به کشف رمز و رمزگشایی است. در این بین تجربه زیباییشناختی نیز موضوعیت پیدا میکند. تجربه زیباییشناختی عبارت است از: لذّت، شور، شوق، استنباط و بهجت ناشی از درک معنای نهفته و مستتر در اثر هنری. همچنین نگریستن به اثر هنری مستلزم تفکر است و نگاه متفکرانه به آثار هنری روشی است برای بهتر فکر کردن. به عبارت دیگر، هنر زمینهای است برای برخوردار شدن از هنر تفکر یا هنر خوب فکر کردن است. همچنین، تفکر را به سمت عادات مرغوب سوق میدهند.
منبع مورد استفاده: محمود مهرمحمدی، چیستی چرایی چگونگی آموزش عمومی هنر، (تهران: مدرسه)، ۱۳۹۴