آموزش و پرورش چه بلایی برسر کودکان می آورد ۳ (مدرسه و کودک بدون خانواده)

در نوشته ی پیش از این اشاره کردیم که:

  • مدل آموزشی رایج آموزش و پرورش برگرفته از مکتب “رفتار گرایی ” است.
  • رفتار گرایی شیوه ای است که با آزمایش هایی روی حیوانات آغاز شد.
  • رفتار گرایی به درون و ذهن انسان کاری ندارد و بر رفتارهای انسان تمرکز کرده است.
  • رفتار گرایی بنا دارد  با استفاده از اهرم های “تقویت کننده” و یا “خاموش کننده” عادت های رفتاری انسان را تغییر دهد و کودک را تربیت کند.

مدارس رفتارگرا

با توجه به مقدمه ای که بیان کردیم مدارس رفتار گرا این گونه رفتار می کنند:  کودک به مدرسه می رود و در مدرسه قرار است مطالب و نکات آموزشی (که از نظر ما خیلی مهم هستند) را یاد بگیرد.مربی نقش مرجع را در این سیستم دارد؛  همه چیز دان است و وظیفه تربیت و یاد دهی به کودک را نیز برعهده دارد. مربی برای یاد دادن مطالب از اهرم هایی (مثل تشویق،تنبیه و …) استفاده می کند. کودک یاد می گیرد که در قبال یادگرفتن مطالب (از پیش تعیین شده) نمره می گیرد،تشویق می شود و دیده می شود. ودر صورت داشتن رفتاری نادرست تنبیه و …در انتظار اوست. به علت آشنایی همه ی ما با این سیستم نیاز به توضیح و گفت و گوی بیشتر در این زمینه نیست و در ادامه ی این نوشته به کنکاش و نقد هرکدام از سیاست های این شیوه خواهیم پرداخت.

خانواده

نکته ی اول و شاید مهمترین نکته ای که باید به آن پرداخت مواجهه ی اولیه ی این سیستم با کودک است. متاسفانه در این سیستم کودک به عنوان فردی مستقل در نظر گرفته می شود در صورتی که اگر کسی تنها کمی در زمینه کودک کار کرده باشد می داند که کودک وجودی مستقل از خانواده ندارد. کودک بخشی از خانواده است و خانواده بخش مهمی از زندگی کودک را تشکیل می دهد. احساسات، ویژگی ها، یادگیری ها و …کودک کاملا تحت تاثیر خانواده است و جزیی ترین رفتار خانواده در شخصیت کودک نمایان است.

هدف اصلی مدارس رفتار گرا یاد دادن “دانش” یا “نکات آموزشی” است  و برای یاد دادن این نکات فشارهای مختلف و زیادی را بر کودک وارد می کنند.در صورتی که میزان یادگیری بچه ها (چه در ارتباط با دانش یا …) بستگی به مسایل مختلف (از قبیل فردیت و  هوش های متفاوت، تجربه های گذشته و …) دارد که ریشه خیلی از این موارد در خانواده است.

نکته ی دیگر ویژگی ها و رفتارهای کودک در مواجهه با مسایل مختلف است که البته در مدارس، عموما در درجه ی دوم اهمیت قرار دارد. نظم،تعامل،انعطاف،احترام،اعتماد به نفس و …از ویژگی هایی است که در مدرسه از کودک انتظار می رود. ویژگی هایی که مگر می شود نقش خانواده را در شکل گیری آنها نادیده گرفت؟  ولی مدارس نادیده می گیرند و تلاش می کنند با همان اهرم ها و با تشویق و تحقیر و تنبیه کودک را منظم،منعطف و با اعتماد به نفس بار بیاورند.

اولین و بزرگترین ظلمی که در مدارس به کودک می شود همین رفتار حیوانی با کودک است. در این سیستم کودک را بدون در نظر گرفتن گذشته، بدون در نظر گرفتن خانواده،بدون در نظر گرفتن فردیت،بدون در نظر گرفتن حتی کودکی و بدون در نظر گرفتن هزار نکته ی مهم دیگر وارد مدرسه می کنند و تلاش می کنند با اهرم هایی او را  تربیت کنند.

در متن بعدی این مقاله به اهمیت و نقش خانواده بصورت مجزا خواهیم پرداخت.

 

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

error: